رکود اقتصادی آمریکا، آیا تاریخ تکرار می شود؟
برای بیش از یک سال، اجماع قوی میان اقتصاددانان، بسیاری از سرمایه گذاران و موسسات مالی و اعتباری بر این بود که رکود اقتصادی کاملاً قطعی است.
اما رکود کجاست؟
هر ماه که می گذرد، اجماع نظر تحلیلگران به طور عجیبی دستخوش تغییرات می شود. بله، اقتصاد در نهایت دچار رکود خواهد شد، اما احتمال وقوع رکود چقدر است؟ چه کسی تصمیم می گیرد که ما در رکود هستیم؟
همیشه معتبرترین نظر را در این زمینه کمیته گاهشماری چرخه های اقتصادیِ دفتر ملی تحقیقات اقتصادی آمریکا اعلان می کند.
این گروه از دانشگاهیان غیرسیاسی متخصص، رکود را به عنوان کاهش زیاد و مداوم در فعالیت های اقتصادی تعریف می کنند. یعنی کاهش قابل توجه در فعالیت اقتصادی بسیاری از صنایع برای بیش از چند ماه. تحلیلگران محتاط می گویند زمانی که اقتصاد با تورم بالا دست و پنجه نرم می کند و فدرال رزرو به سرعت نرخ های بهره را برای فرونشاندن آن افزایش می دهد، رکود تقریباً همیشه قطعی است.
شاید حق با آنها باشد چون تاریخ همیشه گواه این مسئله بوده است. اما به چند دلیل کم و بیش منحصر به فرد در این زمان بازار آمریکا هنوز دچار رکود نشده است و حتی احتمال گذار از رکود نیز محتمل است.
دلیل اول
پس انداز مازاد است. مردم توانایی هزینه کردن همیشگی خود را در دوران کرونا از دست داده بودند. آنها در خانه های خود حبس شده بودند، و با این کار پول زیادی پس انداز کردند. مصرفکنندگان از آن پساندازها برای تکمیل قدرت خریدی که به دلیل تورم بالا از بین رفته بود، استفاده کردهاند.
دلیل دوم
احتکار نیروی کار است. آمار ماه های گذشته نشان می دهد کسب و کارها از اخراج اجتناب می کنند. حتی قبل از همهگیری کرونا، برای استخدام و حفظ استعدادها تلاش میکردند.
کسبوکارها میدانند که کمبود نیروی کار یک مشکل دائمی خواهد بود، زیرا تعداد زیادی از نیروهای کار متخصص در دهه آینده بازنشسته میشوند و به دلیل کاهش نرخ تولد به اندازه کافی نیروی جایگزین وجود ندارد. کسبوکارها همچنین بهطور فزایندهای به مهاجران خارجی برای پر کردن مشاغل در تمام سطوح مهارت متکی شدهاند. رویهای که با وجود سیستم مهاجرتی پیچیده آمریکا سخت تر شده است.
دلیل سوم
میزان بدهی سبک است. خانوارها و کسب و کارها از زمان بحران مالی جهانی سال 2008، اعتماد خود را به سیستم بانکی از دست داده و کمتر وام گرفته اند. خانوارها اکنون کمتر از هر زمانی در تاریخ، درآمد خود را بابت پرداخت سود وام ها و بدهی های خود پرداخت می کنند. کسب و کارها هم مقدار تقریباً کم سابقه ای از سود خود را به پرداخت بدهی اختصاص می دهند و پول نقد را برای تأمین مالی و سرمایه گذاری ترجیح می دهند.
دلیل چهارم
انتظارات تورمی ثابت است. تورم ممکن است بسیار بالا بماند و بانک مرکزی را به افزایش نرخها تا زمان شکست دادن آن سوق دهد. فدرال رزرو کار سختی دارد. باید نرخ ها را به اندازه کافی بالا و سریع افزایش دهد تا رشد را کاهش و تورم را مهار کند، اما نه آنقدر بالا و آنقدر سریع که اقتصاد را تضعیف کند. موفقیت فدرال رزرو در تعیین انتظارات تورمی احتمال ایجاد رکود را تا حدی کاهش داده است. اگر مصرفکنندگان و کسبوکارها به این اطمینان برسند که فدرال رزرو برای کاهش تورم، اقدامات لازم را انجام میدهد، آنها بر این اساس رفتار خواهند کرد و این احتمال تحقق گذار از رکود را بیشتر می کند.
دلیل پنجم
قیمت پایین نفت است. از زمان جنگ جهانی دوم تا کنون ده ها رکود وجود داشته که تقریباً همه آنها با افزایش قیمت نفت همراه بوده است. به دلیل حرکت به سمت انرژی سبز کمتر از همیشه به نفت وابسته هستیم، اما همچنان وابسته هستیم. زمانی که روسیه در اوایل سال گذشته به اوکراین حمله کرد و قیمت نفت افزایش یافت، یک شوک منفی به اقتصاد آمریکا وارد شد. روسیه حدود یک دهم عرضه نفت جهان را در اختیار دارد و پیشبینی می شد که تحریم های آمریکا و اروپا بر نفت روسیه باعث افزایش قیمت نفت شود اما این اتفاق نیافتاد. نفت و تورم هم در آمریکا و هم در سطح جهان کاهش خوبی داشتند.
با توجه به تاریخ، اصلا عجیب نیست که اجماع نظر تحلیلگران، بر نزدیک بودن وقوع رکود اقتصادی باشد. با این حال، این بار کمی متفاوت است. یا بهتر است بگوییم شرایط جدیدی نسبت به گذشته بر اقتصاد حاکم است. اقتصاد شکننده است و در برابر از دست دادن حمایت های خود آسیب پذیر است. اما این احتمال وجود دارد که ما تاریخ را شکست دهیم و از رکود اجتناب کنیم.
دیدگاهتان را بنویسید